چه بگويم ؟؟
چگونه بيانش کنم ؟؟ آيا واژه ها مي توانند درد انتظار را بگويند ؟؟؟
مگر آنها هم انتظار کشيده اند ؟؟؟؟
بي خوابي هر شبم را داشتند ؟؟؟
و يا ديده اند بغضي را که در اعماق نگاهم جا خوش کرده ؟؟؟
.
اين ها نوشتني نيست ...
اين ها را کسي مي فهمد که درد انتظار چشيده باشد ...
انتظار براي ...
چه بناممش ؟؟نمي دانم ...
مي بيني
اينجا هم واژه ها کم مي آورند
و در برابر اين عظمت سر تعظيم فرود مي آورند
در برابر عظمتي که فقط مي توان ناميد : مهدي ...